مدعیان مردم سالاری و اقدامات غیر مردم سالارانه

ساخت وبلاگ

 

احمدعلی رستگاران

1- سرانجام هیئت مدیره باشگاه پرسپولیس توسط مهندس مهرعلیزاده رییس سازمان تربیت بدنی ، معاون رییس جمهور، و مرد اول ورزش کشور و متخصص صنعت، مدیریت و اقتصاد؟ منصوب شدند.

همین ابتدای مطلب توجه داشته باشیم، که تخصص های فوق را نگارنده بایشان نسبت نداده است، بلکه خود در مصاحبه ای با یک روزنامه پر تیراژ ورزشی، مدعی وجود چنین تخصص هایی در خویشتن بوده. و لابد به نکته بسیار جالب دیگری هم توجه پیدا کرده اید، ایشان هر تخصصی داشته باشد، به دلالت اظهاراتش، فاقد تخصص در امر ورزش است ! یعنی آنچه بدلالت ظواهر و بواطن امر و اصول و روش ها و موازین شناخته و پذیرفته شده جهانی، باید شرط اساسی و لازم نشستن بر صندلی اول ورزش کشور بزرگی چون کشور ما باشد!

آقای مهرعلیزاده ادعایی که نداشتند و ظاهراً نمی توانند داشته باشند، تخصص یا آشنایی به امر ورزش است. نگارنده به سائقه احترام به نظر اکثریت یا باصطلاح اخیر، مردم سالاری، و بعبارت اخری دموکراسی، در حد بضاعت خود به اظهار نظر می پردازد، و عمیقاً بر این باور است که از آنچه صحیح است باید دفاع و به آنچه غیر صحیح، تاخت ، و از آن انتقاد کرد و و از این منظر و به مصداق :

    من آنچه شرط بلاغ است با تو می گویم

                                                                           تو خواه از سخنم پند گیر خواه ملال

می گوید، پر طرفدار ترین و مردمی ترین تیم فوتبال ایران تیم پرسپولیس است ؛ همانی که برخی مایلند (پیروزی) اش بنامند، و برای مردم هم نیات این معدود افراد، از چنین نامگذاری و اهدافی که تعقیب می کنند، روشن و آشکار، و البته هرچه آنها در بوق های رسمی و غیر رسمی خویش بر نام مورد تمایل خود می دمند، و اصرار می ورزند، به همان اندازه نیز اگر علایقشان ، احساسات منفی مردم ایران و بویژه هواداران تیم را برنیانگیزد، تاثیری که موافق میل آنها باشد، بر مردم ندارد. یکی دوسالی است دعوایی بین عده ای که اکثریت قریب به اتفاق آنها با ورزش بیگانه و از فوتبال به دورند، به ادعای مالکیت سهام باشگاه پرسپولیس (بخوانید تیم فوتبال پرسپولیس) در گرفته است، و چه رنج ها که از این رهگذر بر عاشقان و زحمتکشان این تیم در داخل میدان و بیرون آن نرفت . لطفاً بزرگان و مدعیان خروج از سالهای کودکی و نوجوانی و جوانی و ورود در سالهای پختگی و شیخوخیت، بر نگارنده خرده نگیرند، که میان این همه مطلب اساسی و مهم به سراغ ورزش و فوتبال رفته است ! چه به هر مطلبی در جای خود باید پرداخت. و مگر همین ورزش و بویژه فوتبال نیست که صدها میلیون بلکه میلیاردها انسان را در کره زمین به خود مشغول داشته و آنچنان در زندگی روزمره تاثیر گذار است ، که گاه حکومت ها را دست کم برای مدت زمانی ابقاء و از سقوط آنها جلوگیری می کند؟ نمونه می خواهید؟آرژانتین در زمان حکومت ژنرال ها! برگردیم به اصل مطلب. در انتصاباتی که از ناحیه مهندس مهرعلیزاده صورت گرفته، منهای دونفر از اهالی قدیمی فوتبال، بقیه ظاهراً اشخاص سیاسی یا اقتصادی هستند. صرف نظر از اینکه دو نفر  مذکور که مورد احترام قدیمی های پرسپولیس و هواداران آن هستند ،در طول سالهای پس از انقلاب ظاهراً کمترین نقش و تاثیری در حفظ و بقای تیم نداشته اند و گویا ملاحظات خاص _ بویژه در مورد یکی از آنها_ سبب انتصابشان بوده، و نه علاقه و هواداری تیمی ، و شاید نمایشی از استفاده ی از قدیمی های تیم، به منظور جلب حمایت و رضایت طرفداران، آنچه مهم است این که در انتصابات مذکور مطلقاً توجهی به علایق و خواست های مردم و هواداران تیم نشده . هیچکدام از کسانی که طی بیست و چند سال از پیروزی انقلاب اسلامی برای این تیم زحمت کشیده و در بقای آن تاثیر مستقیم و غیر قابل انکار داشته اند، مورد توجه قرار نگرفته اند. چرا؟ زیرا آدمی که در راَس ورزش مملکت منصوب شده ، یا چیزی از ورزش نمیداند ، یا محرک وی در تصمیم گیری هایش هرچه باشد، ظاهراً دغدغه های ورزشی نیست. و البته ایشان و منصوبین ایشان فراموش نکرده اند، که بدون حضور و تاَیید مرد قدرتمند تیم و مورد علاقه هواداران _ علی پروین_ در نزد هواداران میلیونی، محلی از اعراب نداشته و نخواهند داشت ، سهل است که با مخالفت آنها روبرو خواهند شد. این است که جابجا از ضرورت ادامه حضور وی در تیم گفتگو می کنند. و لابد به تصور خویش منتی بر هواداران از این جهت می نهند، در حالی که قلسفه وجودی آقایان وجود تیم و هواداران آن است.

و بالاخره مهم تر از همه اینکه چه کسی آدمی را که مدعی هر نوع تخصصی است _ منهای ورزش_ در راَس ورزش کشور می گمارد؟ آیا در این کشور کسانی که تحصیلات عالی ورزشی و تخصص ورزشی داشته باشند و شایستگی احراز صندلی اول ورزش کشور، وجود ندارند؟ اگر تردیدی وجود داشته باشد که مرد منصوب ورزش احتمالاً به ریاست محترم جمهوری تحمیل شده است ، در این صورت چه اثر و فایده ای بر چنین حکمرانی مترتب است؟ و اگر فرض کنیم که خیر! _ و ظاهراً فرضی صحیح است_ آقای رییس جمهور بنا به تمایل خویش ایشان را منصوب فرموده اند، حق نداریم بپرسیم چرا؟ بر مبنای چه ضوابطی ؟ چه شایستگی هایی در امر اداره ورزش کشور در ایشان دیده شده؟ در حالیکه وی اگر مدعی هر نوع تخصصی باشد مدعی تخصص در امر ورزش نیست. و در این شرایط حق نداریم بپرسیم اگر اصل بر مردم سالاری و مطالبات مردم است، چرا به خواست ها و علایق مردم توجهی نمی شود؟

2- موضوع توجه به سلامت ورزشکاران و احساس و عمل به مسئولیت در قبال صدمات احتمالی وارده به آنها، در اثر عملیات ورزشی، مدت ها است که مورد توجه مطبوعات بویژه ورزشی بوده است. و اشخاصی بخصوص آنها که دستی در ورزش دارند، البته در مناصب ورزشی، به ضرورت توجه به این امر اشاره داشته اند ، ولی آنچه البته مشاهده نشده ، عمل به وعده های داده شده است. می دانیم کسانی سلامت جسمی خود را بر سر ورزش نهاده اند. درست است که انگیزه ابتدایی این کسان، از پرداختن به ورزش علایق آنها بوده ، ولی هنگامی که در مسابقات ورزشی و به نمایندگی از کشور ما شرکت می کنند، و افتخارات ورزشی و غرور ملی می آفرینند، و همه به تحسین آنها می پردازند، محتمل است در راه کسب افتخارات ورزشی دچار صدمه دیدگی جسمانی هم بشوند، در این صورت­ _ قطع نظر از وظیفه ای که بر عهدده متولیان امر ورزش در جهت کمک به بهبود آنها است _ همانطور که کسب افتخارات موجب تحسین و تمجید و احیاناً بهره برداری های متولیان امر ورزش است، ایجاد صدمات هم متولیان مذکور را مکلف به تلاش در جهت  برگرداندن سلامت و در غیر این صورت ایجاد حداقلی از امکانات برای این ورزش کاران می نماید.

اما در عمل شاهدیم، در شرایطی که ورزشکارانی دچار صدمات بعضاً جبران ناپذیری در سطح تیم های ملی گردیده اند، پس از مدتی بحث و گفتگو  درباره آنها، موضوع بهبودی یا ایجاد امکانات و بهره مند نمودن آنها از خدماتی، بمانند خودشان، به فراموشی سپرده شد، و چه ظلمی بالاتر از چنین رفتاری؟! نمونه هایی از این دست وجود دارند که سال ها است از آنها خبری نداریم. عباس نجاتی وزنه بردار شیرازی را به یاد دارید؟ وی در مسابقه ای بین المللی و در رقابتی تنگاتنگ با رقیب عراقی خویش و برای عقب نماندن از وی _ ظاهراً در شرایطی که جنگ تحمیلی عراق علیه کشور ما جریان داشت_ وزنه ای سنگین انتخاب و به هنگام برداشتن آن، دچار صدمه جسمانی شدیدی گردید، و در حالی که مدتها موضوع مذکور در جراید ورزشی هم محل بحث بود، پس از مدتی به فراموشی سپرده شد، و من و شما اطلاعی از سرنوشتی که برای این جوان فداکار و قهرمان ملی پیش آمد نداریم. همین اندازه می دانیم که این جوان ظاهراً زمین گیر شده بود، و کمترین توجه و کمکی هم از ناحیه متولیان ورزشی به وی نشد و نمی شود. کار توجه  نکردن به شکلی بود، که برادر وی که از والیبالیست های تیم ملی بود در اعتراض به رفتاری که با او شد از همراهی تیم ملی در یکی یا برخی از مسابقات ورزشی خودداری کرد. محمد پارسا را بیاد می آورید؟ این جوان که در سن کم در یکی از مسابقات فوتبال کم اهمیت دچار صدمه و نهایتاً زمین گیر شد، سال ها است ظاهراً در وضعیت فلج روی دست خود و خانواده اش مانده است،و اگر گاهی و هر از سالی مجله یا روزنامه ای ورزشی اشاره ای به او نکند بکلی وی را فراموش می کنیم. چه وظیفه و مسئولیتی بالاتر از رسیدگی به چنین ورزشکارانی برای مسئولین ورزش مملکت موجود است؟ و آیا حداقل انتظار از این مسئولین این نیست که اگر توجهی به فراهم کردن امکانات و خدمات برای انها ندارند دست کم و در حالی که این ورزشکاران و خانواده های انها از نظر مالی دچار مضیقه و تنگنا هستند، وظیفه تامین حداقلی از مخارج و هزینه های درمانی و غیر درمانی آنها را بعهده گیرند؟ بحث چندین صدباره بیمه کردن ورزشکاران در قبال صدمات ناشی از ورزش به کجا رسید ؟ اگر متولیان ورزش امکان بیمه شدن ورزشکاران را فراهم آورند به حداقلی از وظایف خود در قبال آنها و ورزش ملی عمل نکرده اند؟ بجز دو نفری که نام بردیم موارد دیگری هم موجود است که تقریباً همیشه در مطبوعات به آنها بر میخوریم . و تاسف بار اینکه همیشه ورزشکاران مذکور گله داشته اند، که برخی مسئولین ورزش قول ها و وعده ها در جهت بهبود آنها یا تامین هزینه های درمانی داده اند لیکن هیچگاه به این وعده ها عمل نشده. و ظاهراً وعده ها فقط جنبه تبلیغات روزنامه ای داشته است. یکی از راههایی که بنظر می رسد در جهات پیش گفته کارساز باشد، سپردن کار ورزش مملکت به ورزشکاران و متخصصین ورزش است و نه کسانی که با پذیرش تصدی بالاترین پست ورزش کشور و بعنوان شخص اول ورزش کشور در مصاحبه ای با یک روزنامه ورزشی اظهار می دارند (( من یک شخصیت اقتصادی، صنعتی، سیاسی؟ هستم!)) و البته آن شخصیتی که ندارند شخصیت ورزشی است .از چنین مسئول ورزشی چگونه انتظاری باید پیرامون موضوعات ورزشی داشت؟ و اگر هم روزنامه ورزشی در مقام معرفی وی را  یکی از برنامه ریزترین ! اشخاص بنامد، انتظار چه برنامه ریزی هایی در امر ورزش باید داشت؟ او که خود صریح است که شخصیت تقریباً همه کاره ای است و البته منهای ورزش ! بنابراین چگونه برنامه ریزی در امر ورزش و ورزش های مختلف را باید انتظار کشید؟

 

تابستان 81 شماره سی و سی و دوم ماهنامه آیینه زندگی

 

پنبه زن (احمدعلی رستگاران)...
ما را در سایت پنبه زن (احمدعلی رستگاران) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : panbezana بازدید : 252 تاريخ : شنبه 20 شهريور 1395 ساعت: 8:38