احمدعلی رستگاران
از نتایج سحر
در ادامه تلاشهایی که از ناحیه دولتمردان سابق در جهت گران کردن همه چیز و رساندن قیمتها به سطح استاندارد های جهانی صورت گرفته بود (اشتباه نشود ! استاندارد قیمتها و نه استاندارد خدمات!) و به ویژه تلاشهایی که دولت خدمتگزار احمدینژاد، و البته پاکترین دولت بعد از انقلاب- که بر منکرش لعنت! - در همان جهت داشت و خدمات خود را با تصویب قانون موسوم به هدفمندی یارانهها شروع و ابتدا یارانه یا سوبسید سابق را در مورد برخی مایحتاج عمومی حذف و در عوض مبلغ ناچیزی به عنوان یارانه نقدی به هموطنان پرداخت، و چندین برابر آن را با گرانی ها از سفره آنها بر داشت ،دولت تدبیر و امید!-و عناوین زیبای دیگر!- با ارائه لایحه بودجه سال 1397 به مجلس شورای اسلامی،مژده گران کردن پنجاه درصدی قیمت بنزین را به مردم داد ، و در جهت اطلاعرسانی درباره این افزایش و فواید آن، کوششهای چشمگیری توسط ابواب جمع دولت مذکور صورت گرفته و میگیرد. سخنگویش میگوید، میزان افزایش هنوز معین و مشخص نشده است (لابد برای سنجش میزان تحمل خلقالله؟!) وزیر نفت اش ، ضمن تعریف و تمجید تلویحی ، بل تصریحی، از کیفیت بالای بنزینی که به مردم می فروشد و اعلام اینکه آلودگیهای نفس بر هوا ارتباطی به محصولات تولیدی ایشان ندارد ! میگوید میزان افزایش قیمت از فلان مبلغ بالاتر نخواهد بود. یکی دیگر میگوید، درآمد حاصل از افزایش قیمتها به مصرف بهبود زندگی نیازمندان! یا ایجاد اشتغال خواهد رسید، و خلاصه در همین حدّ ، بلبشویی در زندگی مردم و در همه کارها و بیش از هر چیز در گران کردن و مقدمه چینی برای گران کردن هر کالایی براه انداختهاند. فراموش نکردهاید، چندی پیش مژده گران کردن نان را هم به مردم دادند و البته در ظاهر این امر منتفی شد. نانی که عملاً هم در چند نوبت، با توجه به وضعیت موجود گران شده است. نان های عرضه شده به مردم، چه از نظر اندازه و چه قطر ، مرتباً در حال آب رفتن هستند! نان بربری نازکتر شده و کوچکتر،نان سنگک با نان تافتون، در هم قواره شدن و قطر برابری میکند. تافتون هم از مسابقه عقب نمانده و از جهت نازک شدن بانان لواش رقابت میکند. لکن مردم نباید نگران باشند . چون مسئولین خدمتگزار، امیدآفرین و اعتدال گرا، همزمان صحبت از تخصیص سبد کالای رایگان به اقشار ضعیف میکنند. نپرسید اقشار ضعیف یعنی چه کسانی؟ متر و معیار اندازهگیری شان چیست؟ چگونه تعیین میشوند؟ چگونه سبد را دریافت میکنند؟ اقشار ضعیف همان قشر متوسطی هستند که دیگر خبری از آنها نیست؟ و آنها هم در مسابقات گرانی های به راهافتاده و برای اینکه از دیگران عقب نمانند، در حال تلاش برای عبور از خط فقر و پیوستن به میلیونها نفری هستند که حالا دیگر برای فراهم کردن قوت لایموت هم مشکل دارند ؟ نپرسید تدبیر وعده شده و اعتدال و امید در بوق دمیده شده، چه شد؟ تدابیری اندیشیدهشده، که همه مردم، در دست به دهان ماندن یکسان شوند. و این خود تدبیر کمی نیست ،که بسیار عالی است! چون گام نخست تحقق عدالت ، رفع تبعیض بین مردم است و آنها را در یک خط به صف کردن و چه بهتر که این خط، همان خط فقر باشد ،که توهّم تبعیضی در آن نیست. و اما امید ! امیدوار باشید که چون تکلیفتان در پیوستن به خط فقر و یا بهتر از آن! گذر از این مرحله و پیوستن به زیر خط فقر محقق شده است ، قاعدتاً مشمول دریافت سبد کالای رایگان خواهید شد، که البته هر سبدش مایحتاج یکساله شما را تأمین خواهدکرد و در این صورت چرا زحمت کارکردن بهخود بدهید ؟ بخورید و بخوابید!
خدا پدر آغا محمدخان قاجار را بیامرزد یا نیامرزد؟! که توصیههایش در امر حکومت داری به ولیعهدش (فتحعلیشاه بعدی) خواسته یا ناخواسته؟ سرمشق یا کلید راه و دستور کار دولتمردان محترم ما قرار گرفته است . آغا محمدخان برای بقای حکومت در خانواده قاجار، به فتحعلیشاه بعدی توصیه کرده بود که « به مردم چنان ظلم کن و آنها را چنان در تنگنا قرار بده که هر ده خانواده برای پختن آش به یک دیگ محتاج شوند. زیرا رعیت اگر آسوده و در رفاه باشد به فکر عزل رئیس و ضابط افتد !» مردم ما هم اگر هر روزه از اول صبح تا آخر شب ، در حال دویدن برای تأمین حد اقل های لازم برای اداره زندگی خود و خانواده و صدالبته تأمین بودجههای مصوب باشند، سرشان چنان گرم خواهد شد که دیگر مطالبات بی مصرف و بیفایدهای، چون حقوق شهروندی نخواهند داشت. چنانکه وقتی از چنان حقوقی بگویند، خواهند پرسید حقوق شهروندی چیست؟ خوردنی است ؟ پوشیدنی است؟ آن را درو میکنند؟ در طاقچه میگذارند و برای انبساط خاطر هرازگاهی به آن مینگرند ؟
یکی از حکایات گلستان سعدی مناسب حال است:
حکایت
یکی از شعرا پیش امیر دزدان رفت و ثنایی براو بگفت. امیرفرمود تا جامه از او برکنند و از ده به در کنند. مسکین، برهنه به سر ما همی رفت. سگان ده در قفای وی افتادند. خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. در زمین یخ گرفته بود. عاجز شد. گفت چه حرامزاده مردمانند اینان ، سنگ را بسته و سگ را گشاده اند. امیر از غرفه بدید و بشنید و بخندید و حاضرش کرد و گفت ای حکیم از من چیزی بخواه . گفت جامه خود میخواهم اگر انعام فرمایی .
امیدوار بود آدمی بهخیر کسان مرا به خیر تو امید نیست شر مر سان
به قول عبید زاکانی، یگانه بیبدیل تاریخ ادبیات ما در طنز و نقد « حاضر وقت باشید و خوش دل که عمر دوباره نخواهد شد.»
از برکات کفایت ها ، حسن مدیریتها و گرانی هایی که به شما عرضه و وعده و مژده داده میشود بهرهمند شوید مبادا غفلت کنید که شانس در خانه شما را زده است ..
باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است
پنبه زن (احمدعلی رستگاران)...برچسب : نویسنده : panbezana بازدید : 234