احمدعلی رستگاران
لابد منتظر دیدن یا خواندن مطبی به مزاح یا به طنز هستید؟ خیر! شوخیای در کار نیست ، مطلب کاملاً جدی است . دراین صورت به قول بزرگان ،شان نزول چنان عنوانی چیست؟! وسوسة گاه غیرقابل مقاومتی که راقم سطور، از مشاهده رفتار و گفتار برخی خود شیفتگانِ عاشقِ قدرت و به اصطلاح سیاستمدار، به آن دچار میشود، کسانی که در عین ضعف و ناتوانی و تذبذب رفتار و گفتار تقریباً هر روزه، با توهم قدرتی، ناشی از حضور هواداران نعره کش و شعارمحور خود، شوشکه کشیده، در هوا میچرخانند ونفس کش میطلبند، این اشخاص یا سیاستمداران چه کسانی هستند؟ یا در چه کشورهایی زندگی یا حکومت میکنند؟ پیداست که در جوامع دموکراتیک، یا کشورهایی که از استانداردها و معیارهای دموکراسی بهرهمندند، جستجویشان نمیکنیم و نباید بکنیم ،در چنان کشورهایی جایی ندارند و نمیتوانند داشته باشند، وجود ابزارهای دموکراتیک و حاضر و ناظر و حاکم بودن اصول دموکراسی و سلوک بر مقتضای آن ابزار و اصول و رشد فرهنگی استقراریافته مردمان آن کشورها، معمولاً-و نه الزاماً همیشه-مانع رشد خود شیفتگان-البته عاشق قدرت-است و اگر به هرعلت و منباب نمونه اوضاعی که اکنون در جهان حاکم است، کسانی سوار بر موج نگرانیهای طبیعی ناشی از این اوضاع، با اقبال گروههایی از مردم جوامع دموکراتیک روبرو میشوند و فرصت جلوس بر مسند قدرت را مییابند و به سائقه همان اقبال مردمی-که حضرات بهاشتباه آن را اقبال به شخص خود تلقی میکنند – شروع به ترکتازی میکنند، بلافاصله با واکنش منفی گسترده اکثریت مردم و رسانههای همگانی و نهادهای مسئول روبرو می شوند ، منباب نمونه به رفتارهای موجودی به نام دونالد ترامپ رئیسجمهور کنونی آمریکا-( که جای بزرگانی چون لینکن- واشنگتن - جفرسن و امثالهم نشسته!) و های و هوی و نمایشها ی روزهای آغازین کارش نگاه کنید، که بلافاصله با چنان واکنشی و به ویژه از سوی تشکیلات قضایی آمریکا روبهرو شد، که شروع به عقبنشینی کرد و چون نگاه این مطلب متوجه جا و موضوع دیگری است، به آن بپردازیم.
1-چندسالی است، در همسایگی ما و در کشور ترکیه، حزب عدالت و توسعه و رهبر قدر قدرت آن، رجب طیب اردوغان، زمام امور را به دست گرفته و به شیوه ای حلزونی در صدد و در جریان پیشبرد آرزوها و اهداف خود هستند. آرزوها و اهدافی که چنانچه پیداست، نه تنها انطباقی بر اصول دموکراسی و طبیعتاً شیوههای دموکراتیک ندارد، که به راحتی میتوان شدت مخالفت و معارضه آن را با اصول دموکراسی و تمایل به قبضه قدرت و عشق به آن را مشاهده کرد.
2-آنها که مسائل و موضوعات جهانی و اخبار مربوطه را پیگیری میکنند، به یاد دارند، سالها پیش نجمالدین اربکان که از جنبه عقیدتی ،با رئیسجمهور کنونی ترکیه، اردوغان، از یک آبشخور مینوشند، و از نظر طبقهبندی علایق و باورها و تمایلات و خواستهها در یک گروه قرار دارند،قدرت را در ترکیه بدست داشت و چون رفتارش موافق ارزشهای حاکم بر ترکیه تلقی نمیشد، توسط نظامیان ترک برکنارشد. سالها پس از اربکان، در گوشه دیگری از جهان، در کشور مصر، اخوانالمسلمین و نماینده آن محمد مرسی، قدرت را در اختیار گرفتند. محمد مرسی، رئیسجمهور پیشین مصر، از گرد راه نرسیده، با اشتباه گرفتن منشأ انقلاب مردم و چگونگی کوششهای آزادیخواهانه آنها، سوار بر موج باورها و احساسات و علائق دینی و مذهبی مردم مصر، شتابی غیر معقول- از نقطه نظر سیاسی-در پیشبرد آرزوهای حزبی خود و اهداف اخوانالمسلمین، در پیش گرفت. حاصل چنان شتابی، بروز آشوبهای اجتماعی و نهایتاً کودتای نظامیان مصر، به رهبری عبدالفتاح سیسی، و برکناری محمد مرسی بود. اردوغان با پند گرفتن ازسرنوشت نجمالدین اربکان و محمد مرسی، نیات درونی خود و هم حزبیهایش را بلافاصله آشکار نکرد، بلکه با تظاهری به پایبندی به سکولاریسم و میراثهای آتاتورک و احترام به نظامیانی که درست یا نادرست، پاسداران میراثهای مذکور بودند، کارها را پیش برد و چون راقم این سطور، پیشازاین و در مطلبی با عنوان «در احول افندی!» به برخی از رفتارهای رجب طیب اردوغان پرداخته، از تکرار آنها خودداری میکند. اردوغان بهآرامی زیرپای نظامیان ارشد را خالی کرد. با اعلام تصمیم به تخریب یکی از میدانهای قدیمی شهر استانبول و تبدیل آن به فروشگاههای بزرگ، توجهات و قدرت تحمل مردم را آزمایش میکرد و توسط پلیس خود به جنگ و جدال با معترضین به سیاستهایش میپرداخت. در حالی که خود و یا اطرافیان و برخی وزرایش در جریان فسادهای مالی و بده بستانهایی با یکی از عوامل منتسب به بابک زنجانی، جوانک نازنین خودمان! درگیر بودند، برای گریز از تبعات تعقیب قضایی، مبادرت به اخراج یا تغییر وضعیت برخی از قضات نمود و با زیر پا نهادن پیمانهای منعقده با حزب کارگران کردستان ترکیه، P.K.K. و حمله به آنها و کردهای ساکن در مناطق شرقی، بحرانهایی ایجاد و به کمک آن بحرانها، امکان سرکوب آزادیهای نیم بند موجود در ترکیه و بگیر و ببند ارباب جراید و رهبران احزاب مخالف را فراهم نمود.
3- پس از حرکت مشکوکی که ماهها پیش در ترکیه صورت گرفت، و به آن کودتای برخی نظامیان اطلاق شد و حقیقت ماجرا، تا کنون هم در پس پرده پنهان مانده، رجب ! افندی مورد نظر، فرصت مناسبی برای قلع و قمع همه آزادیخواهان و مخالفان سیاسی و در یک کلام غیرخودیها، و نیل به اهداف خود و حزبش فراهم دید، بلافاصله دهها هزار نفر را برابر لیستهایی که از پیش تهیه شده بود، بازداشت، یا از کار اخراج کردند و چون زندانهای ترکیه، گنجایش نگهداری بازداشتشدگان را نداشت، استادیومهای ورزشی به نگهداری آنها اختصاص یافت. کسانی که معلوم نبود و نیست، چگونه بازداشت، یا با چه اتهامی روبهرو بوده، و اساساً تفهیم اتهامی شدهاند؟ سرنوشت شان پس از قریب به یک سال به کجا انجامید؟ اگر موضوع واقعاً کودتای نظامی بود، چگونه خیل دهها هزارنفری آدمهای عادی، غیر نظامی هدف قرار گرفتند ؟ لیستهای دهها هزارنفری، یک شبه و پس از به اصطلاح کودتا، که آماده نشده بود و نمیتوانست آماده شود، لیستهای مذکور و صورت اشخاصی که باید بازداشت یا از کار اخراج می شدند، چنانچه پیداست، از پیش آماده بود و فقط بهانه بهاصطلاح کودتای نظامی باید امکان اجرایش را فراهم میکرد و دیدیم و میبینیم که چگونه بیوقفه به قلع و قمع مردم و مخالفین سیاسی پرداخته اند.
4-رجب! سرمست از قدرت ناشی از بحرانی که خود و یارانش ایجاد کردهاند، همان طور که نوشتیم شوشکه میچرخاند و نفس کش میطلبد و چون شدت و خشونت سرکوبهای داخلیاش، موجب نگرانی دنیای آزاد و به ویژه اروپائیان و انتقاد از رفتارش را فراهم آورده ، عنان اختیار از کف داده ،از یک طرف آلمانها و خانم آنگلا مرکل و دولت او را مورد انتقاد که نه! حمله قرار داده و آنها را متهم به رفتارهای نازیستی میکند. از طرف دیگر با حمله به هلندیها، آنها را به فاشیسم متهم می کند. و این همه چرا؟ چون پس از سرکوبهای خشن گروههای گوناگون مردم و به ویژه روزنامهنگاران و فعالان سیاسی، اردوغان که حالا فضا را مناسب و مطلوب امیال و اهداف خود و همفکرانش میبیند، شروع به تلاش برای تغییراتی در قانون اساسی ترکیه، در جهت افزایش اختیارات خود و در یک کلام ایجاد حکومتی مطلق العنان - و البته غیرپاسخگو-نموده، بی وقفه در حال نفس کش طلبیدن است. و چون دولتهای آلمان و هلند اجازه ندادهاند، اردوغان از طریق وزرایش، به تبلیغات انتخاباتی در میان ترکتبارهای ساکن در آن دو کشور بپردازد، متهم به رفتارهای نازیستی و فاشیستی میشوند.
وارد این مقوله نمیشویم، چگونه است اردوغان و حکومتهایی از نوع حکومت ایشان، هر نوع انتقاد دنیای آزاد از رفتار -البته غیر قابل توجیه -خود را، دخالت در امور داخلی اعلام، اما به خود اجازه میدهند وزرایشان را بدون اجازه یا موافقت دولتهای دیگر، برای نمایشهای انتخاباتی به کشورهای دیگر اعزام کنند. اصطلاحی است در میان عوامالناس ، میگویند فلانی لباس خودش را درآورده و به تن دیگران میکند! مردم را گروه گروه بازداشت کردن بدون اینکه معلوم باشد، چرا؟ و چه بر سر آنها آمده؟ و هیچ نهاد پاسخگویی هم در مورد سرنوشت آنها وجود ندارد ، استادان دانشگاهها را که در مخالفت با رفتارها و خودکامگی وی بیانیه دادهاند، به حمایت از تروریسم متهم کردن و سپس پلیس خود را به سراغ آنها فرستادن، کارمندان دولت و مستخدمین آموزش و پرورش و برخی اساتید دانشگاهها را بدون هیچ توضیحی از کار اخراج کردن ،به بهانه اینکه جز شبکه فتحالله گولن هستند، امکان فعالیت احزاب مخالف و اساساً هر مخالفی را سلب کردن و همه امکانات کشور را در جهت به تصویب رساندن تغییرات قانون اساسی-و به نفع خود-بسیج کردن ،که هر روزه از رسانهها میبینیم و میشنویم، تردیدی در اقدامات فاشیستی رجب طیب اردوغان باقی نمیگذارد ، فاشیستی که دولتهای دمکراتیک اروپایی را به نازیسم و فاشیسم متهم میکند، همانی است که نزدیک به یک سال پیش در یکی از اظهار نظرهایش، به صراحت به تحسین و تمجید آدلف هیتلر، رهبرآلمان نازی پرداخته بود، به نحوی که سخنگویانش برای جمع کردن آبروریزی ناشی از قدرتطلبی رجب ! و در جهت توجیه اظهاراتش، ناگزیر از توضیح شدند، ولی همان اظهارات نشان داد و میدهد، الگوی حکومت داری اردوغان چیست؟ و تفکرات و امیالش کدام است و مسائل را از چه زاویه ای می نگرد .
مرد حسابی؟! فاشیسم و نوع آلمانیاش، نازیسم، شاخ و دم ندارد. برای فهم و ارائه مصادیقش هم نیاز به کوشش چندانی نیست، به حضرت اجل و گفتار و رفتارش که نگاه کنیم، فاشیست-البته کوچکی-را میبینیم. اما مطلب به همین اندازه باقی نمیماند، رجب! و اطرافیانش به چنان پرتوپلاگویی ای افتاده اند، که نمیتوان عنوانی بهتر از قاطی کردن به آن داد. برای اینکه اروپائیها را از روانه کردن موج پناهجویان بترسانند و البته کمک مالی، یا به عبارت بهتر باج دریافت کنند، ادّعا میکنند، سه میلیون مهاجر افغان ساکن ایران، قصد دارند، از طریق مرزهای شرقی ترکیه به اروپا بروند ! منبع این اطلاعات کجاست؟ کی و کجا اتفاقافتاده، یکصدم مهاجرانی که ادعا میکنید ، از ایران به ترکیه و اروپا رفته باشند؟ در شرایطی که کاسه-البته ملتمسانه-در خواست عضویت در اتحادیه اروپا را سالهاست به دست گرفتهاند، -و البته اروپائیها هم آنها را نمیپذیرند-، رجب! افندی ما! وعده می دهد که پس از تغییر قانون اساسی، درخواست مذکور را به همهپرسی ترکها میگذارد! یارو را به ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت. با رعایت کدام معیارها و استانداردهای جوامع دموکراتیک اروپایی میخواهید عضو اتحادیه اروپا شوید؟ با وعده اعاده مجازات اعدام برای ارعاب و سرکوب مخالفان سیاسی خود؟! چه کسانی را قرار است به دار بیاویزید؟ کسانی که دهها هزار نفری ، بدون تفهیم اتهام و بدون محاکمه بازداشت کردهاید؟ همه شرایط ضروری! برای خروج از ضوابط حاکم بر جوامع دموکراتیک اروپایی را که فراهم کرده و دارید و بحمدالله خوب هم دارید.
رجب که بهنظر میرسد قاطی کرده!! اخیراً در اظهارنظری فرمودهاند «ایرانیها در عراق بهدنبال گسترش ملیگرایی پارسی هستند»! این که کدام ایرانی و چگونه چنان کرده یا میکند؟ جای خود. اصلاً میفهمید چه میگویید؟! «گسترش ملیگرایی پارسی» آن هم در میان اعراب عراقی؟! همین جا و در گهواره تمدن و تاریخ و فرهنگ ایرانی، نه تنها نشانه ای از ملیگرایی نمیبینیم، بلکه با نشانههای روشن رفتارهایی که در تعارض با آن است، از سوی بسیاری از باشندگان حوزه قدرت در ایران مواجهیم ،که محل بحث آن این مقوله نیست . و آن وقت رجب ما قاطی کرده ! وازتلاش برای گسترش ملیگرایی پارسی ، آن هم در میان عربها میگوید!
و اگرچه نمیتوان به همه رفتار و گفتار رجب پرداخت، اما این را هم بگوییم، که حضرت اجل برای خوشایند آمریکاییها و اعراب حوزه خلیج فارس و عقب نماندن از قافله تهدید و شعار علیه حکومت ایران، که فعلاً مد روز است، هر از گاهی افاضاتی علیه ایران و ایرانیها میفرمایند. در آینده و لابد همزمان با سرعت و شدت و حدت چپ و راست زدنهای رجب و خودکامگیهای وی بیشتر خواهیم خواند و نوشت.
روزنامه زمان. 16 اردیبهشت 96
پنبه زن (احمدعلی رستگاران)...