ملاحظاتی درباره ورزش کشور

ساخت وبلاگ

احمدعلی رستگاران

نشاندن اشخاص در پست هایی که نه تنها ارتباطی با تخصص علمی احتمالی آنها ندارد، بلکه به دلالت ظواهر تجربه ای هم در آنها ندارند، موضوعی است که طی سالهای گذشته شاهد آن بوده ایم. این موضوع همواره سبب جریان یافتن بحث درباره تخصص یا تعهد و ضرورت تقدم  یا اولویت بخشی به یکی از این دو مقوله، توسط صاحب نظران بوده و به دلالت ظواهر، این طرفداران اولویت «تعهد» - در هر شرایطی- بوده اند، که نظر خویش را پیش برده و معمول داشته اند. چون در این مطلب قصد ورود در بحث از سود و زیان چنین طرز تفکراتی در محدوده عام آن نیست، می پردازیم به ورزش، که از تاثیر مستقیم این روش اندیشه جدا نبوده است. سال های متمادی است اشخاصی در بالاترین سطح از مسئولیت ورزش کشور قرار گرقته اند، و یا درواقع این مسئولیت به آنها سپرده شده، که اگر تحصیل کرده بوده، یا تخصصی هم داشته اند، نه تحصیل و تخصص احتمالی آنها ارتباطی به ورزش داشته، و نه ظاهراً کمترین تجربه ای در ورزش داشته اند، به این معنا که خود هیچ گاه در طول زندگی به ورزش به صورت جدی –یا شاید تفریحی- نپرداخته اند.در چنین شرایطی ورزش از نظر چنین آدمی تبدیل می شود، به شرکت در نمایش های  افتتاح و اختتام برخی مسابقات ورزشی، و دست بالا توصیه های اخلاقی به ورزشکاران رشته های گوناگون و یا کوشش در تشبیه و هماهنگ کردن ورزش – در معنای ساده آن- به وضعیتی دشوار، که دیگر ورزش نیست. اشتباه نشود، نه تنها مانعی در فراخواندن ورزشکاران به شنیدن و عمل به توصیه های اخلاقی و رفتار پسندیده نیست، که ذات ورزش، به ویژه ورزش های پهلوانی، چون کشتی، که ورزش ملی و شماره یک ماست، همراه است با منش های پهلوانی، بزرگواری، افتادگی، و به طورکلی در بر دارنده خصلت های نیکوی پهلوانی و هر اندازه در جهت برجسته کردن صفات پهلوانی و شناساندن الگوهای آن، به جوانان بطور عام و به ورزشکاران به ویژه تلاش شود، مفید خواهد بود. نگاه کنید به زندگی جهان پهلوان تختی. در  شرایطی که قریب به چهل سال از درگذشت وی می گذرد، کماکان محبوب مردم ایران به ویژه  ورزشکاران- همه ورزشکاران نه، فقط کشتی گیران – است.  برگردیم به اصل مطلب و نگاهی اجمالی به ورزش ملی و ساختارهای آن، که در این مطلب جز نظری اجمالی نمی توان داشت و در حد بضاعت نگارنده ، که خود از ورزش جدی جدانبوده، و اینک نیز   علاقه مند و پیگیر جریانات ورزشی است.

یکی از ایرادات اصلی و اساسی ورزش ملی- همانطور که نوشته شد- سپردن سکان رهبری آن به اشخاصی است که نه درس ورزش خوانده و نه دستی در ورزش داشته اند. و ظاهراً به ورزش به مثابه ابزاری برای تصدی پستی و اشغال صندلی ریاستی می نگرند. ببینید هیچ گاه درباره ورزش ملی،  امکانات ایرادات ، دارایی ها؟ و کاستی های آن اظهار نظری داشته اند؟

نظری علمی و اصولی؟ اگر گاهی به کاستی ها و نقایص ورزش، انتقاداتی صورت گرفته،در مقام پاسخ، مدعی پیشرفت امر ورزش قهرمانی در زمان ریاست خود بر سازمان ورزش کشور شده و به عنوان دلیل، تعداد مدالهای طلای کسب شده در المپیک را مثال زده اند. مانند مورد اخیر، که  رییس سابق سازمان ، کسب چهار مدال طلا  در استرالیا، توسط وزنه برداران و کشتی گیران را نمونه موفقیت های خویش یاد می کرد و در مقام قیاس با تعداد مدالهای کسب شده در المپیک های پیش، خود را موفق اعلام می نمود! تو گویی برنامه ریزی های درخشان ایشان چنین موقعیتی – توجه داشته باشید موقعیت نه موفقیت! –  را ایجاد کرده است.در حالی که همه افتخارات ورزش ملی تنها  بر اساس شایستگی های فردی و ذاتی ورزش کاران  و تلاش و پشتکار شخصی  آنها حاصل آمده است، نه بر مبنای برنامه ریزی های علمی آقایان! می شنویم و می خوانیم، در سالهای گذشته ، ضرورت توجه به پایه ریزی ورزش علمی، در همه زمینه ها احساس و مورد تائید قرار گرفته، تصور می کنید ورزش علمی یعنی چه؟

آیا گام نخستین برای  پرداختن به ورزش بصورت علمی، سپردن کار به کاردان و صندلی شماره یک ورزش کشور، به کسی نیست که درس ورزش خوانده باشد؟ حالا ورزشکاران به کنار! کسی که مقدمات ورزش را نخوانده باشد، همانند کسی است که بدون رفتن به دانشکده حقوق، یا خواندن مقدمات فقه ، با صدور ابلاغی قضایی، مصدر امر قضاوت شود! تصور می کنید، باید شاهد چگونه قضاوتی بود؟ یا کسی که مهندسی ساختمان نخوانده، لیکن وی را به کار نظارت  و تصدی امور ساختمانی – نه در معنای  ساده و ابتدایی آن- می گمارند. و مثال های دیگر، که خواننده گرامی مطلب خود می تواند لاتعد و لاتحصی ردیف کند!

رییس پیشین ورزش کشور، که اخیراً از سمت خود برکنار شده،  یا استعفاء داده است؟ برای سالیان درازی متصدی و مسئول ورزش کشور بوده، در حالی که نه  درس ورزش خوانده بود و نه پیشینه ورزشی داشت. چنین آدمی نگاهش به ورزش و ورزشکاران، نگاهی بود غیر کارشناسی و غیر ورزشکارانه، و ناشی از طرز تفکر آدمی به کلی پرت از مرحله ! به قبای مبارک بر نخورد ! منظور مرحله ورزش است، نه سیاست و ریاست  و معادلات و محاسبات مربوطه! که در همین زمینه ها هم لنگی کار در حدی بوده، که در مقام داوطلبی  احراز پست ریاست جمهوری،  تعداد آراء وی از مجموع بیست و چند میلیون رای  گرفته شده ،چیزی در حدود هشت هزار رای بوده! این آقا در واکنش به درگیری فیما بین برخی بازیکنان  دو تیم پر طرفدار کشور، در یکی از مسابقات فوتبال،  در سالهای گذشته، حسب شنیده ها  اظهار نظری نزدیک به این مضمون داشت که «ورزشکاران فاقد تربیت خانوادگی هستند!» این مطلب از  ناحیه وی تکذیب نشده است، و در برخی نشریات توسط اشخاص نقل شده بود، نسل قدیمی تر به خاطر دارند، که دهها سال پیش، نگاه غالب خانواده های قدیمی، به لحاظ آشنایی نداشتن به ورزش، نگاهی خوش بینانه نبود ، و نوجوانان و جوانان دوستدار ورزش، بعضاً شرکت خود در بازیهای ورزشی را از خانواده ها مخفی نگه می داشتند، تا مورد سرزنش قرار نگیرند. غرض این است که طرز تلقی و نگاه مسئول ورزش، به یک اتفاق ساده ورزشی، که نظایر آن  در همه ممالک دنیا اتفاق افتاده و می افتد، دقیقاً از گونه نگاه نسل های دهها سال پیش و البته بدون آشنایی به ورزش بوده است. و بالاخره اینکه عزل و نصب ها در امر ورزش معمولاً هر جنبه ای داشته باشد، جنبه ورزش و تخصص  ورزشی آن را در غالب موارد فاقد است. از جنبه دیگر که به موضوع بنگریم، می بینیم بحث علمی کردن ورزش در مواردی به روشنی و آشکارا، به ابزاری برای نوعی عقده گشایی ، آن هم نسبت به  علاقه مندان و خادمین واقعی ورزش تبدیل شده است . و در این مورد بحث ورزش علمی را به چماقی برای کوبیدن بر فرق ورزشکاران و خادمان ورزش تبدیل  کرده اند. و در این حالت موضوع  از جنبه ورزشی آن به کلی خارج و در بر دارنده تفکراتی جناحی، سیاسی و بطور کلی  تمایلاتی غیر ورزشی، تحت پوشش ظاهری مطالب ورزشی است. در این مورد دو تیم فوتبال پرطرفدار کشور و به ویژه تیم فوتبال پرسپولیس را که دارای هواداران و عاشقانی میلیونی،  در سرتا سر کشور است، نمونه می دهیم و به این تیم از جنبه های گوناگون نگاه کنیم، سالها است اشخاصی که با نشانه های تاریخ و تمدن این کشور مخالفت می ورزند تلاش داشته اند، تا نام تیم را از «پرسپولیس» به «پیروزی»  تغییر دهند. این امر، به هر علت که صورت گرفته باشد، خارج از محدوده بحث های ورزشی و مقولات مربوطه است، و نوعی عناد و دشمنی با علایق و باورهای مردم ایران است. نام پرسپولیس چه و کجا را برای شما تداعی می کند؟ پرسپولیس همان نام تخت جمشید است. و تخت جمشید از آثار باستانی و تاریخی و فرهنگی ماست، که به همراه خود، تاریخ پرشکوه نیاکان باستانی را با همه نشانه ها و افتخارات آن در ذهن زنده نگه می دارد. بنابر این چه توجیهی برای تغییر نام می توان یافت؟دغدغه های ورزشی ؟ یا پیروی از مد روز؟  جالب اینکه در همان حال  که سردمداران ورزش  و تلویزیون تحت ریاست لاریجانی؟  و نشریات موسوم به راست ، بر اطلاق نام پیروزی، اصرار می ورزند، مردم  ایران و هواداران تیم ، بلا استثنا تیم را «پرسپولیس» فریاد می زنند، تا جایی که  وقتی یکی از منصوبین آقایان –برای اداره تیم- در مصاحبه ای رادیویی ، از تیم با نام «پیروزی» یاد می کرد ، برخی طرفداران تیم، بلا فاصله  با رادیو تماس گرفته  و به این امر اعتراض داشتند، به نحوی که  در ادامه مصاحبه، آقای  مربوطه، ناگزیر از تیم با نام پرسپولیس یاد می کرد!

و حالا از جنبه ای دیگر، برخی قلم زنان  به ظاهر ورزشی، در  چند روزنامه مدعی اصلاحات ، یا اصلاح طلبی ، که به نظر می رسد بحث اصلاحات را  به مثابه ابزاری برای دست یابی به انحصارات  برای خود و دوستان می بینند. -  حتی انحصار علایق مردم! -  به دلالت مطالبی که در روزنامه های مذکور نگاشته و می نگارند، و مصاحبه هایی  با آدم هایی از دست میرزایی، که ظاهراً مدیر عامل  منصوب آقایان  برای اداره تیم است ، تمامی امکانات خود را برای تخریب شخصیت محبوب و دوست داشتنی علی پروین، سرمربی تیم بکار گرفته اند. یا از نیاز فوتبال  به مجهز شدن  به علم روز فوتبال دنیا گفتگو می کنند و اینکه سرمربی فاقد آن است، یا روزنامه خود را  در اختیار میرزایی قرار        می دهند، تا او به هتاکی بپردازد.  و با تیتر های فوق العاده درشت « پرسپولیس یک ناندانی بزرگ بود» و امثالهم به تلاشی  همه جانبه در جهت تخریب وی دست می زنند. و این در حالی است که  صاحب امتیاز و مدیر مسئول همین روزنامه، توسط شهرام جزایری عرب،  به دریافت پانصد و پنجاه  میلیون تومان کمک مالی؟! متهم می شود و تاکنون هم نشنیده و نخوانده ایم ، که تکذیبی از ناحیه این مدیر مسئول محترم، در قبال این ادعا  صورت گرفته باشد! مقصود ورود در مباحث کسالت آور و ملالت بار سیاسی و جناحی نیست و مایل نیستیم مصاحبه ها  و مطالب به ظاهر تهیه شده توسط  ظاهراً ورزشی نویسان  این روزنامه ها را به حساب صاحب امتیاز  یا مدیران مسئول آنها بنهیم و بلکه سعی  می کنیم صدور  اجازه ثبت و ضبط چنین هتاکی هایی را ناشی  از تمایل این روزنامه ها  و گردانندگان آنها به ایجاد تریبونی آزاد، در اجرای اعتقاد به آزادی بیان و اندیشه بگذاریم! به نظر می رسد آقایان از شدت حسادت تحمل  محبوبیت بی چون و چرای پروین، بین اکثریت عظیم ورزشکاران و ورزش دوستان این کشور را ندارند، و فراموش کرده اند، که یکی از علل اصلی این محبوبیت، زحماتی است که وی برای تیم متحمل شده و خدماتی است که چه به عنوان عضو تیم و مربی آن، در سخت ترین شرایط پس از انقلاب ، عاشقانه انجام داده بود و آقایانی که کسی آنها را نمی شناسد و به بازی نمی گیرد، این محبوبیت را  بر نمی تابند و حاصل، مطالب به ظاهر ورزشی آنها در نشریات است.

از آقایان بپرسید منظورتان از علم روز فوتبال چیست؟ چون نه علمی ندارند  و نه تخصصی، در بهترین حالت استفاده از مربیان خارجی را مصداق اظهارات  و ادعاهای خود می بینند و اعلام می دارند.بسیار خوب، یکی از بهترین های مورد علاقه و احترام آقایان با رقم مالی گزافی به ایران آمد و فوتبال ملی ایران به وی سپرده شد و حاصل کار این مربی علمی و متخصص را هم دیدیم. باز ماندن ایران از حضور در  مهم ترین و باشکوه ترین رویداد فوتبال جهان در بهترین شرایط ، مربی ای که یکی از بهترین هافبک های فوتبال ایران ( حامد کاویانپور) را در حساس ترین بازی ها، بر روی نیمکت ذخیره ها نشاند. و در قبال انتقادات، وی را نا آماده، یا نا هماهنگ در اجرای برنامه های تیمی (و حتماً مطابق علم روز فوتبال دنیا) اعلام می کرد! و رییس فدراسیون فوتبال، که او نیز ظاهراً کمترین تخصص و علمی در امر ورزش و فوتبال ندارد، پس از ناکام ماندن تیم  از راهیابی به جام جهانی و در شرایطی که روزنامه های مورد اشاره  - ظاهراً در جهت حمایت از وی- در مصاحبه ای طولانی، چندین برگ کامل از صفحات روزنامه را به نظرات ابراز شده وی، در توجیه مسئولیتش  اختصاص داده بودند، جداولی را ارائه می کرد که توسط سرمربی پیشین تیم ملی تهیه و ظاهراً در آنها نشان داده می شد، که کاویانپور، واجد شرایط لازم برای حضور در تیم ملی نبوده است. به هر حال چون بنای کار آقایان، بنا به ادعا، استفاده از مربی آشنا با علم روز فوتبال دنیا بوده است ، ناگزیر کمترین انتظار  مردم ایران ارائه نمودارهای واقعی رشد و پیشرفت فوتبال بوده است. لیکن همچنان که دیدیم از آن همه هیاهوی علمی! حاصلی بجز جا ماندن تیم از جام جهانی فراهم نیامد، بنابر این نباید پرسید این بحث ها و مدعیات آقایان، چه نتیجه عملی مفیدی داشته است؟ و بالاخره اینکه همه این آقایان برای بهره مندی از علایق و احساسات مردم نسبت به پروین و برای وجیه المله شدن، تظاهر به همراهی با او هم کرده و می کنند، در این زمینه ها باز هم شخن خواهیم گفت.

شماره 28 و 29 ماهنامه آیینه زندگی

 

پنبه زن (احمدعلی رستگاران)...
ما را در سایت پنبه زن (احمدعلی رستگاران) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : panbezana بازدید : 194 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 15:10